روز بهاری

سنگ صبور

یادت هست آن روزهای بهاری را شاخه ای گل سرخ برایت هدیه آوردم.
گفتم می خواهم آن را در گوشه ای از قلبت بکارم.
خواستی بگیریش ولی به یاد داری چه شد؟
همان وقت بادی آمد...
و تمام گلبرگ های آن گل نازنین را با خود به اطراف برد...
ومن نگران از پرپر شدن گل عشقم به دنبال تک تک گلبرگ ها به این سو وآن سو شتافتم.
ودیدی چه شد؟
وقتی همه ی آن هارا یافتم شـــــاد وخوشحال به سوی تو آمـــــدم    ولی...
ولی هرگز تورا نیافتم...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در یک شنبه 17 آذر 1392برچسب:,ساعت15:19توسط زرگل خانم | |